انسان قبل از هر حرکت و انتخابی ، حضوراُ و ابتدءاُ نیازی را در خود در کرده و بعد این درک نیاز در قلبش علاقه ، گرایش و میل را نسبت به خوراک نیازش ، ایجاد می کند و این میل و علاقه و حب ، او را به سوی خوراک حرکت میدهد و به انتخاب میرساند .

انسان در حرکت ها و انتخاب هایش ناچار از چنین مکانیزمی برخوردار است. و این مکانیزم حرکت انسانی ست . حرکت نوع سوم . حرکت همراه با اختیار. حرکت انتخابی. نه حرکت نوع دوم و اول که حرکت غریزی و طبیعی هستند.

اما هنوز کار تمام نیست . او برای رسیدن به خوراک و محبوبش باید او را بشناسد.

شخصی گلویش عفونت کرده و به او میگویند کپسول آمپیسیلین میخوری یا دم کرده پونه با عسل آویشن ؟ او برای درست انتخاب کردن باید به این شناخت و علم رسیده باشد که پونه 6 برابر از آمپیسیلین قوی تر است و مثل آمپییسیلین باعث رسوب عفونت در بدن نمیشود. اگر او به چنین شناخت و علمی نرسیده باشد به دنبال اکثریت خواهد بود و متعفن .

پس نتیجه می گیریم که انسان در هر حرکت ابتدا نیازی را در خودش درک می کند و سپس در قلبش میل و رغبت نسبت به خوراک نیازش ایجاد میشود و سپس بهتر را انتخاب می کند و بهتر بودن را علم و شناخت معلوم می کند .
آدمی اگر درک کرد که نیاز عالیش رشد است و باید رشد کند ، وبرای رشد کردن باید درست انتخاب کند و برای انتخابی درست باید به شناختی درست رسیده باشد، جویای چنین منبعی که چنین شناخت و علمی را به او بدهد ، خواهد بود .

انسان برای رشد کردن باید درست انتخاب کند و به گونه ای حرکت کند که هماهنگ با نظام حاکم بر هستی باشد تا نسوزاند و نسوزد . و اینجاست که اگر معرفت و شناخت نداشته باشد نمی تواند درست انتخاب کند و به رشد برسد .

موضوعات: انسان شناسی
[یکشنبه 1397-03-13] [ 09:46:00 ق.ظ ]